نازنین فاطمهنازنین فاطمه، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

فرشته ای از بهشت

اسب چوبی

  سوار اسب چوبی / سفر می ریم (به) خوبی یه وقت نشی پیاده / خیلی زیاده  چی؟ راهش این یکی از شعرهایی است که  این روزها ، ریحانه (دختردایی تو ) دختر شیرین و دوست داشتنی که در آینده همبازی تو خواهد شد  می خواند.درست به همین شکل که برایت نوشتم. شاید بپرسی این شعر چه تناسبی با خاطرات من دارد؟ این شعر را نوشتم تا برایت بگویم چند روزی است که این اسب چوبی مهمان اتاق تو شده و انتظار سوار شدنت را می کشد. یک اسب بسیار زیبای صورتی با یال های فردار و چشمان آبی و نگاهی معصومانه او شباهت بسیاری به اسب های رویاهای دخترانه دارد . احساس می کنم نگاهش پر از حرف های ناگفته است . انگار او هم مثل ما بیصبرانه انتظار می کشد. انت...
24 بهمن 1391

درک علاقه تو به بستنی

  می دونستم که بچه ها تو دل ماماناشون تنها طعمی که درک می کنن شیرینیه اما نمی دونستم این موضوع تا چه حد صحت داره. الان چند روزی است که با دقت بر روی طعم غذاهایی که می خورم و میزان حرکات تو فهمیدم  این نظریه درستیه مثلاً وقتی صبح ها مربا می خورم بعدش تو خیلی تکون می خوری و یک چیز جالب تر اینکه وقتی دیشب خونه مادریزرگ بستنی خوردم حرکات تو خیلی زیاد شد تا جایی که من کاسه بستنی را گذاشتم کنار و به شکمم خیره شدم در حالیکه خیلی ذوق کرده بودم. شانس آوردم که همه مشغول تماشای تلویزیون بودن و کسی متوجه حرکات من نشد و من اونجا بود که فهمیدم که تو خیلی بستنی دوست داری. درک این حس برام خیلی شیرین بود مخصوصاً وقتی داش...
24 بهمن 1391

تاخیر در ارسال وسایل نازنین فاطمه

  دختر قشنگم قرار بود امشب وسایلتو بیارن اما صبح با بابایی تماس گرفتن و گفتن وسایل جانبی اتاقت هنوز آماده نیست . نگران نباش گلم قول دادن فردا شب حتما وسایلتو بیارن خاله نرگس و مادربزرگ هم قراره بیان تا همگی به کمک هم اتاق قشنگتو بچینیم. امروز داشتم به وسایلت که مثل خودت نازنین هستن نگاه می کردم. چقدر همه چیز زیبا و رویایی و قشنگه. ازت می خوام اول از همه برای خودت و کوچولوهای دیگه دعا کنی که همگی صحیح و سالم بیاید تو بغل ماماناتون و بعد از خدا بخواهی همه باباها بتونن برای بچه های نازنینشون چیزای قشنگ بخرن. آفرین دختر گلم
24 بهمن 1391

مدل اتاق نازنین فاطمه

نمی دونم بهت گفته بودم یا نه؟ مامان زهرا چون شما ماشاالله خیلی شیطون هستی نیاز به مراقبت بیشتری داره و ما اکثر اوقات پیش مامان بزرگ و بابا بزرگ هستیم. چند روزی هست که مامان زهرا دوست داره با تو بیشتر تنها باشه و با شما حرف کنه. می خوایم بیشتر خونه خودمون باشیم و تو رو با محله و کوچه و ساختمون و طبقه و واحد و خونه و اتاق خودت آشنا کنیم. قراره وسایلت رو هم بیاریم و اتاقت رو کاملا آماده اومدن کنیم. طرح وسایل چوبیت این شکلیه البته اتاق شما از این قشنگتره که عکسش رو برات می زارم. ...
22 بهمن 1391

سالگرد عهد آسمانی

عاقبت ما کشتی دل را به دریای جنون انداختیم عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم تا رها گردیم از دلواپسی در آنسوی خط زمان ما در عرش کبریایی خانه ای از جنس ایمان ساختیم امروز سالروز عهدی جاودانه بین من و مامان زهراست. امسال با همه ی سالها فرق داره چون ثمره ی این عشق پیش ماست. مهمانی از بهشت که ما خودمون رو واسه پذیرایی ازش آماده می کنیم. منتظرتیم نازنین فاطمه ی نازم. ...
19 بهمن 1391

لذت نازکشیدن از دختری نازنین

  مادربزرگ ، همان که نامت را به او وامداری همیشه می گفت : اگر نازکش داری ، ناز کن . اگر نازکش نداری پاتو دراز کن. و من این روزها با حرکات جدید تو احساس می کنم نام نازنین فاطمه برازنده توست چرا که باید ساعتها نازت را بکشم تا تو با ضربه ظریفی شبیه نبض تکان بخوری . این دیالوگ های من برای نازکشیدن از توست نازنین فاطمه ! دختر قشنگم ، یه تکون می خوری عزیزم؟ مامانی؟ خبری نمی شود . . . دو دستم را روی سمت راست و چپ نافم می گذارم تا احساس کنم کدام قسمت برجستگی بیشتری دارد. تو معمولا به سمت راست علاقه بیشتری داری و اکثر اوقات در این سمت سنگینی بیشتری را احساس می کنم و می فهمم سرت در این قسمت است . خلاصه با کلی خواهش و ال...
19 بهمن 1391

آماده سازی اتاق

دیشب با مامان رفتیم و کاغذ دیواری اتاقت رو انتخاب کردیم. یه رنگ صورتی کمرنگ بسیار آرامش بخش. اتاقت کوچیکه اما دنجه. فکر می کنم تا وقتی بخوای بری مدرسه واست جاداره. سقف رو هم می خوایم سفید کنم. وسایلت رو هنوز نیاوردن. منتظرم که تا آخر این هفته کاغذ دیواری اتاق تموم شه و بعد هماهنگ کنم واسه آوردن وسایلت. خیلی اتاقت رو دوست دارم. من خودم تا 10 سالگی اتاق مستقل نداشتم. اون قدیما خیلی مد نبود بچه واسه خودش اتاق داشته باشه. اما حالا خوشحالم که دخترم می تونه واسه خودش یه اتاق قشنگ داشته باشه. یه قولی بهم می دی بابایی! دست دارم من رو مهمونی دعوت کنی به اتاقت تا با هم بازی کنیم. من عاشق بازی کردنم. مخصوصا که اسباب بازیای قشنگی واست خریدیم. عکس ات...
18 بهمن 1391

با من بمان ای نازنین

نازنین فاطمه ی بابا نمی دانی انتظار دیدنت چقدر سخت اما شیرینه. درست احساسی رو دارم که چند سال پیش در مورد رسیدن به مامان زهرا داشتم. همونطور بی تابم و درونم در حال جوشش. انتظار دیدن دختری که چیزی جز من نیست. بیتاب دیدنت و شنیدن صدات. بوییدنت و بوسیدن لبهات. تو دختری هستی که من می تونم عاشقانه دوستش بدارم و بلند فریاد کنم : " من عاشق و دیوانه ی این دخترم. من برای نازنین فاطمه زنده ام و برای تو نفس می کشم." تمام شعرهای عاشقانه ای که برای مامان زهرا زمزمه می کردم رو می تونم دوباره و دوباره زمزمه کنم. اینبار برای دو عشقم. نازنین فاطمه و زهرای نازنین. دخترم جایی خواندم که پدر اولین عشق دخترخواهد بود و این افتخار بزرگیست برای من. من هم چون م...
16 بهمن 1391

شکر گزاری

سلام خدای مهربون مدتی بود که می خواستم اینجا برایت بنویسم حرفهایی که در دلم بود و تو خود از من آگاه تری. بارها بر سر جانماز با تو درد و دل کردم و اشک ریختم تا کمکم کنی لایق آنچه تو می خواهی به امانت به ما بسپری باشم. خدای من، می دانی که تمام تلاشم را کرده ام تا خوب و پاک باشم و روح خود را آماده دریافت معجزه ای از تو نمایم. می خواهم حس کنم جزو بندگانی هستم که تو به من توجه داری و مرا لایق لبخندت می دانی. خدایا رازهایی میان ماست که هیچگاه نمی خواهم اینجا فاش شود. دردهایی که به معجزه ی تو درمان شد و نگرانی هایی که به توان بی انتهای تو رفع گردید. خدای من. من همیشه آماده آزمایش و امتحانم و تمام تلاشم را می کنم که لحظه ای از یاری تو نا امی...
14 بهمن 1391

تغییر فیلی به کیتی فقط به خاطر دختر ناز ما

نازنین  فاطمه عزیزم من و پدرت خیلی به تو حسودی می کنیم نمی دانی پدربزرگ و مادربزرگ چه سوغاتی های زیبایی از ترکیه  برایت خریده اند. کلی لباس و کفش و وسایل ناز مثل خودت در این مدت که آنها مسافرت بودند ما هم به خانه خودمان اسباب کشی کردیم و به همراه خاله نرگس باقی وسایلت را خریدیم که اگر پدرت همت کند عکس هایش را برایت می گذاریم. امروز تصمیم گرفتم سرویس خوابت را هم  به مدل دخترانه و صورتی رنگ کیتی تغییر دهم. با پدرت و مادربزرگ هم مشورت کردم آنها هم موافق بودند من  همیشه به آینده فکر می کردم. به اینکه وقتی تو دوسالت می شود برادر یا خواهری خواهی داشت که باید با هم در یک اتاق باشید تا وقتی که پدرت خانه بزرگتری بخ...
12 بهمن 1391